سازمانها پیوسته در حال تصمیم گیری و برنامه ریزی هستند. از این رو لازم است جهت هرگونه تصمیم گیری و برنامه ریزی راهبردی در سازمانها نسبت به شناخت وضع موجود از طریق بررسی عوامل محیط درونی و بیرونی اقدام شود. این وظیفه بر عهده تحلیلگران محیطی است که جهت شناسایی فرصتها و تهدیدات بدقت اثر متغیرهای محیطی برتمام بخشها وارکان سازمان اعم از نهادها و ستادها را بررسی کنند. به عبارت دیگر از طریق تحلیل محیطی است که فرصتها و تهدیدات محیط مشخص شده و برآن اساس و باتوجه به شناسایی ای که قبل از آن نقاط قوت و ضعف درونی سازمان باید بدست آمده باشد هدفها را تعیین کرده و رویه ها و سیاستهای سازمانی را مشخص میکند. این امر به مدیریت یاری میرساند در مقابله با فرصتها و تهدیدات محیط بیرونی رویه ای هماهنگ و یکبارچه اتخاذ کند و به اهداف خود به نحو شایسته ای دست یابد. این امر بخصوص از اوایل دهه 80 و به دنبال فشارهای رقابتی برای بیشتر سازمانها محرز گردید که برای بقا وتداوم حیاتشان می بایست بخشی از توان و انرژی خود را صرف شناخت محیط تجاری خود بنماید . از این رو مفاهیم و تئوری های مدیریت استراتژیک شکل گرفته و عنصر شناخت وضع موجود جهت مقابله با بحرانهای پیش رو و همچنین فرموله کردن مسیر حرکت در قالب آگاهی از فرصتها و تهدیدات مطرح گردید . باتوجه به تغییر و تحولات شدیدی که در دنیای امروز وجود دارد هر سازمانی برای بقا باید وضعیت خویش در محیط رقابتی را بداند. با توجه به این گونه تحولات بیش بینی شده است در آینده ، سازمانهایی موفق باشند که دید روشنی از آنچه باید انجام دهند داشته باشند .
در حال حاضر مدیران باید توانایی تشخیص فرصتها و تهدیدهای خارج از سازمان و نقاط قوت و ضعف داخل سازمان را داشته باشند تا بتوانند به مزیت رقابتی پایدار و آینده روشن برسند . تحلیل رقابتی نه تنها در تدوین راهبرد کسب و کار بلکه در زمینه تامین مالی شرکت ها ، بازاریابی ، تحلیل امنیت و بسیاری زمینه های تجاری دیگر موثر است.از مهمترین ارکان (Planning & Strategic Management) برنامه ریزی و مدیریت استراتژ یک سیستمهای مدیریت در یک سازمان می باشد؛ مد یریت استراتژ یک هنر و علم تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیمات و وظایف چند گانه ای است که سازمان را قادر می سازد به مقاصد خود دست یابد.
تحلیل SWOT برای اولین بار در سال 1950 توسط دو فارغ التحصیل مدرسه بازرگانی هاروارد به نامهای جورج آلبرت و رولند کریستنسن مطرح شد . در آن زمان این تحلیل ضمن کسب موفقیتهای روز افزون به عنوان کسب ابزار مفید مدیریتی شناخته شد . اما بیشترین موفقیت مشهود این تحلیل زمانی بدست آمد که jack Welch از جنرال الکتریک در سال 1980 از آن برای بررسی استراتژیهای GE و افزایش بهره وری سازمان خود استفاده کرد.SWOT سر واژه عبارات قوتها( strenghths) ، ضعفها( weaknesses) ، فرصتها( opportunities) و تهدیدات(Threats) است .
گام اول در مراحل برنامه ریزی استراتژیک تعیین رسالت ، اهداف و ماموریتهای سازمان است و پس ار آن می توان از طریق تحلیل SWOT که یکی از ابزارهای تدوین استراتژی است ، برای سازمان استراتژی طراحی کرد که متناسب با محیط آن باشد . بااستفاده از این تحلیل این امکان حاصل میشود که اولا به تجزیه تحلیل محیط های داخلی و خارجی پرداخته و ثانیا تصمیمات استراتژیکی اتخاذ نمود که قوتهای سازمان را با فرصتهای محیطی متوازن سازد .